خونه ی مهتا خانوم

خوش اومدی ، بازم بیا

خونه ی مهتا خانوم

خوش اومدی ، بازم بیا

بازی

سه ، دو ، یک

سوت داور

بازی شروع شد

دویدم ، دست و پا زدم ، غرق شدم

دل شکستم ، عاشق شدم

بی رحم شدم ، مهربان شدم

بچه بودم ، بزرگ شدم ، پیر شدم

سوت داور ...

بازی تمام شد

زندگی را باختم

 

 

دیروز شیطان را دیدم . در حوالی میدان بساطش را پهن کرده بود ، فریب می فروخت .مردم دورش جمع شده بودند، هیاهو می کردند و هول می زدند و بیشتر می خواستند.

در بساطش همه چیز بود : غرور ، حرص ، دروغ ، خیانت ، جاه طلبی و ... . هرکس چیزی می خرید و در ازایش چیزی می داد .

بعضی ها تکه ای از قلبشان را می دادند ، بعضی پاره ای از روحشان را و بعضی ایمانشان یا اگر داشتند آزادگیشان را می دادند .

و من دیدم که شیطان می خندید .

نظرات 54 + ارسال نظر
کیا جمعه 20 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 04:25 ق.ظ http://parastouha.persianblog.ir

سلام دوست جان جان[نیشخند]
دووووووووو بزن بیــــــــــــــــــــــــا آپم[نیشخند][گل]
همه دوستانتم بیار همه دعوتین[نیشخند]کی به کیه[نیشخند]

alfa دوشنبه 23 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 04:00 ق.ظ http://www.alpha1.coo.ir

سلام مهتا جان
کم پیدایی ؟ بیا که به روزم
منتظرم عزیز

امید دوشنبه 23 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 09:14 ق.ظ http://www.delporomid.blogfa.com/

سلام عزیزم وبلاگ خیلی خیلی باحالی داری منکه کلی حال کردم واقعا زیبا بود .اگه دوست داشتی به من هم سر بزن منتظرقدوم سبزتون هستم .
دوست شما امید

شیدا شنبه 28 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 04:58 ب.ظ http://abyeasemoon.blogfa.com

سلام. وبلاگ جالبی داری. خوشحال می شم به منم سری بزنی.ب
رای آنکه به طریق خود ایمان داشته باشیم ، لازم نیست ثابت کنیم که طریق دیگران نادرست است . کسی که چنین می پندارد ، به گامهای خود نیز ایمان ندارد . (پائولو کوئلیو)
موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد