چگونه می برد از راه یک نگاه تو را ؟
چگونه دل به کسانی سپرده ای ، که به قهر
رها کنند و بسوزند بیگناه تو را؟
نگاه منجمدش را نگاه می کردم
چگونه صاحب این چهره ، سنگدل بوده است؟
دل به ناله در آمد که :
ـ ای صبور ملول
درون سینه ی اینان ، نه دل
که گل بوده است .
صلام.!
این عشق ۱طرفه..فقط درد و عذابه ! همین....
سلام...
اصولا ورود به هر دنیایی جز رنج به گفته بودا چیز دیگر ندارد الا دنیای بلاگستان! ازاین رو ما ورود شما را تبریک می گوییم!
سلاممممم
خوبی تو
وبلاگ جدید مبارک
به امید دیدار
سلام عزیزم
تبریک می گم وب قشنگی درست کردی ممنون که بهم سر زدی بازم بیا
به روزم
چه احساس بی نظیری خوش اومدی قدم رو چشم
سلام سلام
خوبی؟؟؟
خونه نو مبارک امید وارم که واست شانس داشته باشه و پر برکت
ممنون که خبرم کردی
بازم از این کارا بکن
موفق باشی
خدا حافظ
چه تاجی زدی بر سرم زندگی ؟
به غیر از مصیبت ؟ به جز بندگی
یه روزم اگه دل به شادی گذشت
چه شادی که با نا مرادی گذشت ؟
ندیدم بهاری ...محبت بیاری ...دلم غرق خون شد ...عجب روزگاری ....
نه یک خنده بر لب ...نه آسودم از خلق ...نه چشمم به درها منتظر بوده یک شب
پرسه های عاشقانه آپ شد ...
مهتا جون تو پست بالا نشد نظر بدم
من لینکت کردم خانومم امتحانات تموم شد منتظرم
امیدوارم دوست خوبی برات باشم ...
مرسی گلم
سلام عزیزم خیلی قشنگ بود
سلام
تصور میکنم...
روزی خواهم بود...روزی از نبودن نجات خواهم یافت...
من آپم...
اگه بیای خوشحال میشم...
بای[گل]